با زخم دل و زخم جبینی دیگر
با ناله و آه آتشینی دیگر
از ماتم خواهر تو باید جان داد
از راه رسیده اربعینی دیگر
با شیون و اشک و ناله بر می گردند
رفتند چو یاس و لاله بر می گردند
در قافله جای آفتابی خالی ست
افسوس که بی سه ساله بر می گردند
آن خیمهی بی عمود را برپا کرد
یادی ز لب سوختهی سقا کرد
در علقه رفته ست سکینه از هوش
انگار ضریح ماه را پیدا کرد
با ناله و شور و شین بر می گردد
با مویهی زینبین بر می گردد
انگار پس از چهل غروب خونبار
امروز سر حسین بر می گردد
شاعر :یوسف رحیمی
- دوشنبه
- 27
- آذر
- 1391
- ساعت
- 11:48
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه