هلالم ای مه تابان زینب!
	سرت آتش زده بر جان زینب
	از آن ترسم که روی خاک افتی
	بیا از نیزه بر دامان زینب
	***
	شکسته طاق ابروی هلالت
	نمانده جای سالم در جمالت
	ندارم معجری زخمت ببندم
	بمیرم عاقبت از این خجالت
	شاعر:جواد حیدری
- پنج شنبه
- 30
- آذر
- 1391
- ساعت
- 8:31
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه