بنداول
مجتبی،عرصه ی جمل شده جولانگه نیرویت
مجتبی،همه ماته قدرته شمشیر و بازویت
مجتبی،لشگره کفر به هم ریخته از حمله ی تو
مجتبی،ترسیده شترسوار از غضبه ٱبرویت
حسن،شیره باجگر،حسن ،ای یله قدر
حسن،استاده قمر،حسن کاشف الخطر
دشمن از ترس حسن خود و سپر اندازد
تیغ میچرخواند به هوا سر اندازد
با یه ضربه به دونیمه بکند شمشیرش
کل میدان شده ماته رجز و تکبیرش
شاهه من،یاحسن
بنددوم
مجتبی،ذکره زیبایت احلی من رطب
مجتبی،پهلوانه بی نظیر و ماننده عرب
مجتبی،درکرامت بی همتایی درهردوجهان
مجتبی،پسره مولاناحیدر،فاطمی نصب
حسن،عشقه زینبین،حسن،پناهه عالمین
حسن،مستی وشوروشین،حسن،یااخیک الحسین
قبله گاه دلم شدقبره خاکیه شما
میسازیم یه روز مدینه رو مثله کرببلا
میگیریم روضه توی صحن و سرای حرمت
میخونن هیٱتیا مدح و ثنای کرامت
شاهه من،یاحسن
- چهارشنبه
- 4
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 14:45
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه