بند اول
خزان شده عمره زینب، زمان ماتم رسیده
سواره ناقه ی عریان کناره رأس بریده
تا افتادی روی خاکا دستای ماهاروبستن
یه عده پستِ حرومی حرمته مارو شکستن
حسین، وای از غم اِسارت
حسین، رفت چادرم به غارت
حسین، میترسم از جِسارت
توی راهه کوفه و شام(خواهرت آواره3)
آخره مسیره زینب(کوچه و بازاره3)
آه(امان از دله زینب3)
بند دوم
باضربه ی تازیانه کشیده اند نازه طفلان
پاهای دختر سه ساله کجا و خاره مغیلان
صددفعه جون میدادم تامیفتادی ازرونیزه
کُشته به واللهِ من رو غُصه ی چشمای هَرزه
حسین، خواهرتو بزم اَغیار
حسین، بردن منو بین اَنظار
حسین، کجاس داداشم عَلمدار
گرده محملم نامردا(کف زدن3)
زنانه رقاصه دورم(دف زدن3)
آه(امان از دله زینب3)
بند سوم
کوچه ی یهودیان و سنگ وآتیش لب بام
اهالی این محله خیلی دادن مارو دشنام
تو مجلس عیش کافر، برام بدترین عذابه
سرت بینه طشت و دورش پیاله های شرابه
حسین، در پیشِ دخترانت
حسین، خیزران و لبانت
حسین، خون ریزد از دهانت
توی اون شلوغی داداش(شد یه چیزی3)
سکینه رو میخواس یه مردی(به کنیزی3)
آه(امان از دله زینب3)
- دوشنبه
- 9
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 18:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه