بنداول
خوش قدوبالا ابالفضل
حضرتِ سقّا ابالفضل
المثنایِ علی و
یلِ بی همتا ابالفضل
توی میدون
تا میخونه رجز انَا بنُ الحیدر
مثه یک شیر
حمله میکنه میره به قلب لشگر
از نگاه و
برقِ هیبتِ چشاش دشمن میترسه
وقتی شمشیر
میزنه نمیمونه روی تنی سر
قمر قمر،ای علی قدرت
قمر قمر،ای حسن صولت
قمر قمر،یل دریا دل
قمر قمر،یا ابوفاضل
ابوفاضل یا عباس
بنددوم
قمر العشیره عباس
یل بی نظیره عباس
نداره حریفی آقا
تاعلم میگیره عباس
انگاری که
توی کربلا شده تکراره خیبر
شد فراری
از جلوی تیغه اون عدوی کافر
هر کی دیدش
اونقدرترسیده بودقالب تهی کرد
همه گفتند
نکنه زنده شده دوباره حیدر
قمر قمر،ساقی العطشان
قمر قمر، رزمته طوفان
قمر قمر،گوهره نایاب
قمر قمر، وزیره ارباب
ابوفاضل یاعباس
- چهارشنبه
- 11
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 20:3
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه