بنداول
یا فاطمه یا فاطمه ،بنگر به حال زارم
رحمی بکن به حال من ،جز تو کسی ندارم
چشاتو واکن و ببین ،مثه ابر بهارم
اینو بدون که بعد تو ،دیگه تمومه کارم
قوت قلب حیدری
از حال من باخبری
پاشو باهم حرف بزنیم ،این لحظه های آخری
ای بانوی رشیده ام
شرمنده ام شرمنده ام
جلو چشام تو رو زدن ،کاری واسط نکرده ام
ای جون پناهم
من غرق آهم
تنهام نزاری
ای تکیه گاهم
یافاطمه یافاطمه
بنددوم
یا فاطمه یافاطمه، شرمنده ام ز رویت
خورده لگد بر پیکرت،آزرده اند پهلویت
برا دفاعه از علی،شکسته شد بازویت
از ضرب سیلی عدو، رفته ز دیده سویت
بانوی هجده ساله ام
ای روشنیه خانه ام
نرو منو تنها نزار،ای گرمیه کاشانه ام
نشسته میخوانی نماز
بر مشکلاتم چاره ساز
بخاطره علی بازم،با زخم سینه ات بساز
آروم جونم
ای قدکمونم
بارفتنه تو
تنها میمونم
یافاطمه یافاطمه
- چهارشنبه
- 11
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 20:38
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه