بند اول
افتادم دیگه از نفس ، یارب در کنج این قفس
خسته ام از این بی کسی،خدایا به دادم برس
له شد استخون تنم ، چیزی نموند از بدنم
از سنگینیه زنجیرا، خرد شده کتف و گردنم
وای
تمومه پیکرم پُر از جراحت
ولی اَمان از این غم اهانت
به مادرم هی میکنه جسارت
(واویلتا2واویلا)
بند دوم
میسوزه پا تا به سرم،اما تو فکره مادرم
به یاده غربت علی،مسمار ودیوار و درم
مغیره نامرده لعین ، مادرمو زد به زمین
چهل حرومی با طناب،بُردَن امیرالمؤمنین
وای
به دوره فاطمه یه عده پستن
دستای مرتضی علی رو بستن
بازوی مادره منو شکستن
(واویلتا2واویلا)
بند سوم
گوشه ی زندون بلا،میسوزم از جور و جفا
گریه میکنم از غمه ، عمه زینب و کربلا
همه حسین رو میزدن ، با تیغ و نیزه و عصا
در پیشه چشم مادرش ، بریدن سر رو از غفا
آه
جده غریبه من میونه گودال
به خاک و خون افتاده توی جنجال
جلوی خواهرش میزد پَر و بال
(واویلتا2واویلا)
- پنج شنبه
- 12
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 23:11
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه