دوباره نغمه سُرایی دوباره شادی و شور
دوباره رحمت و احسان دوباره بارش نور
دوباره از گذر غم رسیده وقت عبور
دوباره مرغ دل ما گرفته رنگ سرور
که نور فاطمه و شور حیدری آمد
عزیز نرجس و جانان عسکری آمد
بیا ز باده عشقش نمی به لب برسان
غبار غصه و غم را ز سینه ات بتکان
چنان ملائکةُ الَّه تو هم سرود بخوان
که آمده است امام زمانِ کُون و مکان
ببین که نور خداوند سرمد آمده است
ببین که مهدی آل محمد آمده است
شمیم جنت و رضوان ز سامرا آمد
گلی ز گلبن گلزار هل اتی آمد
یلی ز نسل علی شاه لافتی آمد
دوباره آیه تطهیر و انّما آمد
به مه جبینی و زیبائیش ندیده فلک
فدای مصحف رویش تمام انس و ملک
خدا چه ماه جمالی به عسکری داده
که جلوه از رخ خورشید و ماه افتاده
برای حضرت نرجس گلی فرستاده
دوباره آمنه گویا پیمبری زاده
تمام عرش و ملائک چقدر خوشحالند
برای دیدن مهدی به فرش می آیند
رسیده تُحفه ی نور خدا به حضرت نور
در آسمان بنگر نور این سلالت نور
رسیده شأن نزول تمام آیت نور
ز نسل پاک پیمبر، همای رحمت نور
رسیده "نورِ علی نور" و نورِ فتحِ مبین
رسیده سوره نصر و رسیده سوره تین
هزار یوسف مصری اسیر بازارش
شده است حضرت ایوب مست و بیمارش
هماره موسیِ عمران خَدوم دربارش
فدای آنکه مسیح است حامی و یارش
نگار حضرت خضر، افتخار آدم اوست
عزیز حیدر و زهرا، نگین خاتم اوست
رسیده میوه ی طوبی و ساقی کوثر
رسیده صاحب خُلق و جمال پیغمبر
رسیده وارث شمشیر حضرت حیدر
رسیده مرهم قلب پر از غم مادر
رسیده است ولیکن به چشم محرم نیست
هنوز منتظر صبح روز هم عهدیست
هزار حیف که غیبت به طول انجامید
به پشت ابر نهان گشته حضرت خورشید
به قلب خویش ندارم نَمی شک و تردید
که عاقبت گل رویش به دیده خواهم دید
میاید و علم کربلا برافرازد
بساط فتنه و ظلم و گنه براندازد
برای صبح ظهورت دعا به لب دارم
ز روز اول عمرم تویی تو دلدارم
اگر چه زندگیم را به تو بدهکارم
ولی رسیده به قلبت همیشه آزارم
بیا! "طَرید" و "وحید" و "غریب" عفوم کن
بیا و "ذاکرِ" خود را عزیز عالم کن
- سه شنبه
- 17
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 19:12
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
علی بیرقدار
ارسال دیدگاه