رسید مژده که ایام غم به سر آمد
به شب بگو که برو ، جلوه ی سحر آمد
به فرشیان ز همه عرشیان خبر آمد
که همچو ماه بنی هاشمی قمر آمد
بیا که موسم نور است و فصل هم عهدیست
شب ولادت آخر امام دین ، مهدیست
بیا و شهر دلت را ستاره آذین کن
سیاه جامه ی دل را به نور رنگین کن
بیا و تلخی دل را چو قند شیرین کن
نثار مقدم او آیه های یاسین کن
رسیده آنکه به راهش بهار می ریزد
ز تیغ ابروی او ذوالفقار می ریزد
جهان ز عطر رخش غرق یاس و نرگس شد
ز جلوه ی رخ او نور مرتضا حس شد
و نَقل آمدنش نُقل هر مجالس شد
《دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد 》
رسید آنکه سجایای سرمدی دارد
به سینه اش نفحات محمدی دارد
رسیده آنکه به خشکی این جهان دریاست
به پای تا سر او نور مادرش زهراست
بیا که پرچم او در همه زمان بالاست
《 به نا امیدی از این در مرو امید اینجاست 》
رسیده آنکه به حکمش جهان بود محکوم
رسیده آینه ی نور سیزده معصوم
رسیده آنکه نبی هست و بوتراب است او
قسم به نون و قلم تالی کتاب است او
برای هرچه گدا لطف بی حساب است او
جمال حیدر کرار در نقاب است او
بگو به کعبه اگر بر تو نیست امر شکاف
بیا به دور امامت ببند رخت طواف
رسیده آنکه نفس تازه می کند ، بویش
به خلق و خوی نبی رفته خلق نیکویش
همانکه آینه ی مرتضا بود ، رویش
شبیه حضرت عباس زور بازویش
همان که دین خدا زنده با ولایت اوست
در انتظار ، دو عالم ، برای دولت اوست
و کیست او که به دل نور انما دارد
میان نافله ها ذکر ربنا دارد
به هر چه درد بدون دوا ، دوا دارد
جمال شاه نجف شاه کربلا دارد
بیا به راه و بیا عاقبت به خیرش باش
به کربلای زمانه بیا زهیرش باش
میان این همه غفلت اگر که هوشیاری
بخواه گر که به سینه هوای او داری
به جای آنکه به دوشش تو بار بگذاری
ز دوش حضرت مهدی تو بار برداری
بیا به شوق رخش نیت زیارت کن
بیا و در شب میلاد ، باز بیعت کن
رسیده سال نو و فصل ماه و خورشید است
رسیده آنکه سراپاش صبح امید است
چه کس به روی زمین نور آسمان دیدست
ظهور حضرت او بهر عاشقان عید است
بود دعای سحرگاه عاشقان مهدی
بود محول الاحوال این جهان مهدی
- سه شنبه
- 17
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 19:24
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
ناصر شهریاری
ارسال دیدگاه