عشاق دلخوشند به دنیا نداشتن
پرواز می کنند فقط با نداشتن
وقت نزول درد و محن شکر می کنند
هستند شُهره بر اگر اما نداشتن
باید برای غفلت خود چاره ای کنیم
رسوایی است آخرِ تقوا نداشتن
رنجیده شد امام زمان بارها ز ما
بس نیست فکر یوسف زهرا نداشتن؟!
مثل یتیم گم شده ای زار می زنیم
باید چه کرد با غم مولا نداشتن؟!
بیمارهای دردِ جدایی دلبریم
خسته شدیم ما ز مداوا نداشتن
بر زائران کرب و بلا غبطه می خوریم
خسران واقعی است حرم را نداشتن
**
تنها دلیل خجلت باران شده همین
بهر حسین، آبِ گوارا نداشتن
از تشنگی زمین و سما می شود دخان
این است ختم ماتم سقا نداشتن
آنقدر نیزه خورد که روضه رسید به
دیگر برای بوسه زدن جا نداشتن
- سه شنبه
- 17
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 20:13
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه