بنداول مدحی
باب الحوایج اقام
معنای قرانی تو
خورشید تابانی تو
اسیر زندانی تو
باب الحوائج اقام
توفیض دائم هستی
فخر عوالم هستی
امام کاظم هستی
باب الحوائج اقا
به ماسوا آقایی
تویی ابالرضایی
معصومه را بابایی
امان ازین غریبی
✅بنددوم مصیبت
باب الحوائج اقام
عمر خود از کف دادی
تو بی صدا فریادی
زندانی بغدادی
باب الحوائج اقا
غم بی امان دیدی تو
زخم زبان دیدی تو
قد کمان دیدی تو
باب الحوائج اقا
بال و پر تو می سوخت
چشم تر تو می سوخت
زخم سر تو می سوخت
امان ازین غریبی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بندسوم مصیبت
باب الحوائج اقا
از زندگی سیری تو
اسیر زنجیری تو
باغصه میمیری تو
باب الحوائج اقام
راحت شدی از زندون
از زجرای بی پایون
بی رحمی های هارون
باب الحوائج اقام
میخوندی هر روز وشب
بحق عمه زینب(س)
خَلِّصنی یارب یارب
امان ازین غریبی
بندچهارم گریزبه کربلا
باب الحوائج اقا
نامرد تورا بد می زد
محکم و ممتد می زد
سیلیِ بی حد می زد
باب الحوائج اقا
با حال زار ومضطر
گفتی باچشمای تر
اون لحظه های آخر
باب الحوائج اقا
به روی سنگ زندون
افتاده بودی بی جون
بیاد راس پرخون
بیاد راس پرخون
بیاد جد بی سر
سر پر از خاکستر
حسین غریب مادر
امان از دل زینب(س)
- چهارشنبه
- 18
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 22:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه