ای دل! ای دل! درد و درمان را به ما بخشیدهاند
در توسّل دست و دامان را به ما بخشیدهاند
ما گدایانِ درِ بخشندگان عزّتیم
بارها لطف فراوان را به ما بخشیدهاند
عشق را بر عاشقان و شعر را بر شاعران
شور و شوق و شأنِ شایان را را به ما بخشیدهاند
بلبلان باغ عشق و معرفت، مائیم ما
غنچه را گل را گلستان را به ما بخشیدهاند
اوّل عاشق باش، بعد عشق جهانی را ببین
با همان عشق، این جوانان را به ما بخشیدهاند
اوّل و ثانیّ و ثالث را به دونان داده اند
ابوذر و مقداد و سلمان را به ما بخشیده اند
مرد یعنی میثم و حجر و کمیل و صعصعه
این چنین آزادمردان را به ما بخشیده اند
مرد حمزه، مرد مال، مرد مختار و کیان
حبّذا غرّنده شیران را به ما بخشیده اند
چارده بار عاشقی را تجربه کردیم ما
چارده بار عطر باران را به ما بخشیدهاند
چارده بار آسمان را بیسفر پیموده¬ایم
سرّ سیرِ سویِ سبحان را به ما بخشیدهاند
هیچ میدانی چرا پروانهایم ای دوست؟! چون،
چارده شمع شبستان را به ما بخشیدهاند
اولین مخلوق، نور چارده معصوم بود
چارده خورشید تابان را به ما بخشیدهاند
چارده دریای علم و چارده دریای حلم
چارده دریای جوشان را به ما بخشیدهاند
چارده فُک نجات و چارده عین حیات
چارده الگوی ایمان را به ما بخشیدهاند
چارده دُرج عظیم و چارده دُرّ یتیم
چارده بحر خروشان را به ما بخشیدهاند
چارده حِصن حَصین و چارده حَبل متین
چارده سروِ خرامان را به ما بخشیدهاند
چارده ماء مَعین و چارده راه یقین
چارده نور نمایان را به ما بخشیدهاند
اوّلین معصوم عالَم آخرین پیغمبر است
صاحب آئین و قرآن را به ما بخشیدهاند
شعر ناب و شور ناب و شوق ناب و ذوق ناب،
عشقِ نابِ شاه مردان را به ما بخشیدهاند
با خیال بادهی کوثر همیشه سرخوشیم
حال هشیاران و مستان را به ما بخشیدهاند
مهر و مه آیینهدارانند بر حُسن حسن
از کرم انسان اینسان را به ما بخشیدهاند
سرخوشان عشق را جام شهادت آرزوست
شیوهی شاه شهیدان را به ما بخشیدهاند
عطر سجّاد آید از سجّادهی سبز دعا
نقش آمینِ گلافشان را به ما بخشیدهاند
کوه دانش را شکافد آن که همنام نبیست
چلچراغ بزم عرفان را به ما بخشیدهاند
از صفای صبح صادق دل مصفّا میشود
روزیِ روز درخشان را به ما بخشیدهاند
غربت زندانی بغداد، ما را میکشد
روضهی زنجیر و زندان را به ما بخشیدهاند
بر رضای حق رضائیم و گل رضوان رضاست
سایهی شاه خراسان را به ما بخشیدهاند
در جوانی جان به جانان داد از جودش جواد
جلوهگاه جان و جانان را به ما بخشیدهاند
گمرهانِ راه را هادی هدایت میکند
همرهی با عشقجویان را به ما بخشیدهاند
در میان خارها گل بود امام عسکری
در غمش قلب پریشان را به ما بخشیدهاند
اوّلِ راه است میآید صدای پای عشق
انتظار و چشم گریان را به ما بخشیدهاند
ما پس از عمری بر این عنوان خوشیم
رتبهی «پیر غلامان» را به ما بخشیدهاند
ای «بشیر»این شعر شیرین را «اجلّی»بانی است
عندلیبان خوش الحان را به ما بخشیدهاند
- پنج شنبه
- 19
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 12:34
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سیدبشیر حسینی میانجی
ارسال دیدگاه