دارو ندارم زینب
میون جنجالی حسین
در ته گودالی حسین
بمیرم بی حالی حسین
دارو ندار زینب
عزیز ترین افتادی
از صدر زین افتادی
روی زمین افتادی
ثارالله واااا
دارو ندار زینب
غرق به خونه بدنت
سیر نمی شن از زدنت
غارت می ره پیرهنت
دارو ندار زینب
غصه ی خواهر اینه
مادرمن می بینه
با پا نشست رو سینه
دارو ندار زینب
پشت ورو کردش با پا
تن تورو بی حیا
پیشه نگاه زهرا
دارو ندار زینب
گرفت تا موتو در مشت
خواهر تو دیگه کشت
ضربه ها شو زد از پشت
م
ثارالله وااااا
دارو ندار زینب
پیشه نگاه خواهر
ضربه می زد بر حنجر
جدا کنه تا که سر
ثارالله وااا
دارو ندار زینب
استخونت در هم شد
از سرم سایت کم شد
سینه ی من پر غم شد
دارو ندار زینب
تو رفتی و اما من
موندم تک و تنها من
با لشگر اعدا من
تورفتی و من موندم
غروب کربلا ای وای
مصیبت و بلا ای وا ی
قیامتی به پا ای وای
- پنج شنبه
- 19
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:43
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه