سوگند میخورم به جلال تو یا علی
آیینهی خداست جمال تو یا علی
ساقیّ کوثریّ و جهان مست جام توست
زمزم نمی ز بحر زلال تو یا علی
بعد از کمال ختم رُسُل در میان خلق
فوق و فراتر است کمال تو یا علی
در آن شب خجستهی اسراء رسول را
مسرور کرده لحن مقال تو یا علی
ترجیع بند دفتر شعر شجاعتی
غبطه خورند خلق به حال تو یا علی
هم قهرمان عزمی و هم پهلوان رزم
شد لافتي به سینه مدال تو یا علی
مانند سرو در دو جهان سرفراز شد
آن کس كه بوسه زد به نِعال تو یا علی
تاریخ را مطالعه كردم به زیر نور
هرگز نبود و نیست مثال تو یا علی
همچون تو میر و پادشه ساده زیست كیست
الگوست هر ستوده خصال تو یا علی
تنها کسی که گفت: «سلونی» فقط تویی
قربانِ علم و سِحر حَلال تو یا علی
با آه و درد و غصه و آلام و غم گذشت
ایّام عمرِ شصت و سه سال تو یا علی
آن شب که گوش چاه، نوای تو را شنید
آب آب شد ز شرح ملال تو یا علی
در وقت مرگ، کاش تماشا کنم تو را
بهتر ز جنّت است وصال تو یا علی
بر شأن خود «بشیر» کند فخر، روز و شب
زیرا که گشته نوکر آل تو یا علی
- جمعه
- 20
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 22:51
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سیدبشیر حسینی میانجی
ارسال دیدگاه