قتلگاهت شلوغه شده بلوا برادر
سر پیراهنه تو شده دعوا برادر
بر می گردونه باپا می بینم پیگرت رو
داره از پشت می بر ه بمیرم من سرت رو
حسین جانم حسین جانم حسین جان
روی خاکا تن تو چقد شد نامرتب
تن تورو شکستن به زیر سم مرکب
افتادی روی خاکا نداری سر برادر
نداری جای سالم به این پیکر برادر
حسین جانم حسین جان حسین جان
لحظه ی اخر هست و نشستم روبه رو تو
می بوسم من با گریه رگ خشکه گلو تو
نگاهی کن نگاهی به زینب کن ترحم
ز نوک نیزه داداش به خواهر کن تکلم
حسین جانم حسین جانم حسین جان
- شنبه
- 21
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 20:36
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه