زینب و یه قلب پر از آه شرر
زینب و یه اربعین خون جگر
زینب و خاطره های یه سفر
وقتایی که بارون اشک و غمش بی امونه
یه گوشه غریبونه روضه ی ارباب می خونه
چهل روزه که زینب تو قفس غم اسیره
چهل روزه که زینب روضه ی حسین می گیره
چهل روزه که زینب تنها آرزوشه بمیره
(زینب زینب زینب زینب )
****
حالا غرق غم و اندوه و عزا
بر می گرده کاروان اسرا
می رسه آروم آروم به کربلا
کاروان تا می رسه با ناله و شیون و آه
یکی سمت علقمه یکی می ره به قتلگاه
یکی شرح سفر رو می گه با چشای خونش
یکی می گه با عباس از غصه ی بی امونش
یکی می ره به گودال با عمه ی قد کمونش
(زینب زینب زینب زینب )
شاعر : یوسف رحیمی
از کتاب : زخم سیب دفتر ششم صفحه 65
برای اطلاع از جزئیات و نحوه تهیه این کتاب بر روی تصویر آن کلیک کنید
- دوشنبه
- 4
- دی
- 1391
- ساعت
- 17:4
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه