میبارد امشب بر زمین از آسمان گل
میآید از سوی جنان یک کاروان گل
امشب چراغانیست دنیای محبّت
گشته شکوفا در لب پیر و جوان گل
چشم چمن لبریز شد از شبنم شوق
پاشید بر گلشن گلاب ارغوان گل
دارد تبسم میکند بر خارها هم
چه دلربایی میکند در بوستان گل
با این همه زیبایی و عطر و طراوت
حق داشت باشد قبلهگاه بلبلان گل
صد بار دیده دیدهی دل در گلستان
بلبلنوازی میکند با صد زبان گل
از بس که چیدم گل، گل افشانی نمودم
با من شده هر لحظه یار مهربان گل
این گل، گل گلهاست در گلزار خلقت
عطر بهشت آورده بر ما ارمغان گل
در پای این گل گل بپاشید از دل و جان
تا که شود سرتاسر صحن جهان گل
بر باغبان، خورشید چشم روشنی گفت
در دل شعف در سینه دارد باغبان گل
در باغ رحمت چارده گل جاودانیست
یارب نبیند کاش یغمای خزان گل
احمد گل و حیدر گل و خیرالنسا گل
از مجتبی تا حضرت صاحب زمان گل
من از محمد تا م ح م د شعر گفتم
روزی شکوفا میشود در جمکران گل
وقتی "بشیر" آهنگ شعری شاد میکرد
دیدم ردیف شعر او شد ناگهان "گل"
- دوشنبه
- 23
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 15:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سیدبشیر حسینی میانجی
ارسال دیدگاه