بند اول
احمد رو کرد به حیدر برو میدون
آشوب افتاد تو لشکر بده سامون
حیدر دستمال زردشو گره کرده
دیده مرهبم تا علی رو شده محزون
زلزال داره زیر لب محمد مختار
جونم به رزم حیدر کرار
افتاد بر دهانا الفرار
لشگر شکن علی
مرهب فکن علی
تو درب خیبرو
از جا بکن علی
میر و غضنفری
سردار و سروری
گفته ملک الموت
آرام بزن علی
یاحیدر اسدالله
بند دوم
دشمن تا دید این شجاعت حیدر
افتاد واهمه میون قلعه ی خیبر
اثبات کردی علی به اهل یقین تو
بعد از مصطفی تویی به عالمی رهبر
سردار
تویی ساقی و دلاور و دلدار
بر معرکه برو یل دادار
بهر نبی تو هستی علمدار
ای حی لا یموت
ای شاه ملکوت
ای آستان عشق
ای شأن جبروت
ای قتال العرب
ای هاشمی نصب
ای شیر مصطفی
شیرین تر از رطب
یاحیدر اسدالله
بند سوم
عباس رَجَز خواندو میدان زیر و رو شد
کـوفیِ ترسو باز هـم بی آبـرو شد
لرزید میـدان زیرِ پاهایِ علمـدار
صِفـِّیْن با تکبیرِ حیدر رو به رو شد
عباس
غرق شجاعت و شور و احساس
از جنس دُر و گوهرو الماس
میدان آمده ایهاالناس
قدر قدرت ابوالفضل
علی هیبت ابوالفضل
جهانگیرو جهاندار
قوی شوکت ابوالفضل
داری برگ برنده
تا رقیه میخنده
همه اهل تو خیمه
دلاشون به تو بنده
یاعباس یاسیدی
- دوشنبه
- 23
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی جواد محمدی
ارسال دیدگاه