کجایی بابا
حرم شد غوغا
سر گوشوارم
ببین شد دعوا
کتک میخوردم
از این نامردا
بی هوا لگد خوردم
ای کاش که می مردم
با صورت زمین خوردم
بابا
جونی نیست تو این پاهام
سیاهه زیر چشمام
گرفته آتیش موهام
بابا
نکش نکش
موی سرم رو بی هوا نکش
نکش نکش
معجرمو از رو سرم نکش
نکش نکش
ناخنتو رو صورتم نکش
نزن نزن
جونی نمونده به تنم نزن
نزن نزن
با تازیونه کمرم نزن
نزن نزن
با پشت دست تو صورتم نزن
نزن نزن
....................................
یه شب افتادم
ز روی ناقه
کبوده دستام
جای شلاقه
سرم میسوزه
رد طنابه
گرسنه میخوابیدم
به خودم می لرزیدم
کابوس حرمله دیدم
بابا
رقاصه می آوردن
شب تا صبح شراب خوردن
کنیزی منو بردن
بابا
بابا بابا
دستای من رو با طناب می بست
بابا بابا
زجر با زانو کمرم نشست
بابا بابا
دندون شیریه منو شکست
شکست شکست
استخونای پهلومو شکست
شکست شکست
النگوی دست منو شکست
شکست شکست
حرمت عمه ی منو شکست
- دوشنبه
- 23
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 22:55
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی جواد محمدی
ارسال دیدگاه