امام زمان(عج)
ای به دستت تیغِ صلح و انتقام مرتضی
یا اباصالح بیا
روضه خوانِ روضه ی لب تشنه ی کرببلا
یا اباصالح بیا
آجرک الله یا امام زمان
بْنْما فرج بر کار ما شیعیان
محرم
جامه ی مشکی بپوشید، سینه را غم آمده
ماه ماتم آمده
تسلیت یابن الحسن ماه محرم آمده
ماه ماتم آمده
ماه محرم موسم عزا شد
هر سینه ی غم دیده کربلا شد
حضرت مسلم(ع)
کوفه شد دارِ مکافات من ای مولای من
یاحسین آقای من
کُن حَذر از کوفه، برگرد ای همه دنیای من
یاحسین آقای من
پیغام من را بشنو پور حیدر
رو سوی کوفه زینبت نیاور
ورودی
ای حسین جان این دیار پُر محن آخر کجاست
در نگاهم آشناست
زينب من اين دیار پُر محن دشت بلاست
قتلگاهم کربلاست
اينجا شود گلهای لاله پرپر
اینجا شود سبط پیمبر بی سر
حضرت رقیه(س)
قرص ماهِ من بیا بروی دامانم نشین
حال و روزم را ببین
صورتم نیلی و پایم خون و آهم شد حزین
حال و روزم را ببین
شیب الخضیب من پدر پرت کو؟
ای کُشته ی لب تشنه پیکرت کو؟
حضرت حر(ع)
رو سیاه و پُر گناه و غرقِ در آه و بَدم
ربی العفو بالحسین
هر چه هستم من، ولی بر دَرگهِ شاه آمدم
ربی العفو بالحسین
کردم خطا اما مرا ببخشا
بر جان زینب ای شها ببخشا
طفلان حضرت زینب(س)
ای برادر این دوطفل من فدایِ اصغرند
هدْیْه های خواهرند
در رَه آزادگی بُگذَشْته از جان و سرند
هدْیْه های خواهرند
محمد و عون منند فدايی
در راهِ تو شهیدِ کربلایی
حضرت عبدالله ابن الحسن(ع)
عمه دستم را رها کن تا که من یاری کنم
بر عمو کاری کنم
دست خود را من سپر وقت گرفتاری کنم
بر عمو کاری کنم
عمو فدای تو تن و جان من
عبدالَّهم من نونهال حسن
حضرت قاسم ابن الحسن(ع)
در میانِ معرکه، از خون سر دارم وضو
ای عمو جانم عمو
از فَرس افتاده ام، دیگر ندارم رنگ و بو
ای عمو جانم عمو
در کام من شهدِ عسل نشسته
در چَشم من خَشمِ جمل نشسته
حضرت علی اصغر(ع)
روی دست من زدی پرپر علی ِ اصغرم
بی قرار و مضطرم
شد سه شعبه قاتل تو ای گُل نازِ حرم
بی قرار و مضطرم
آه از بُریده حَنجرت علی جان
شرمنده ام از مادرت علی جان
حضرت علی اکبر(ع)
ای تمامِ حاصل و، اُمید لیلا اکبرم
شِبه طاها اكبرم
پیکَرت شد پیش چِشمم ارباً اربا اکبرم
شِبه طاها اكبرم
اُميد من بودی به وقت پیری
کی باورم میشد که تو بمیری
حضرت اباالفضل (ع)
خیز و بْنْگَر حال من را، ای پناه خواهرم
ای علمدار حرم
گَشته زائر بر تَنِ غرقِ به خونَت مادرم
ای علمدار حرم
عباس من پُشتِ مرا شکستی
ازچه میان موج خون نشستی
شب عاشورا
امشب از عرش خدا، بانگ عزا آید به گوش
شام تیره سر مشو
دیگر از فرط عطش، رفته علی اصغر زِ هوش
شام تیره سر مشو
امشبی را چون امان عالمی، دارد امان
غم بِبار ای آسمان
عصر فردا میشود جِسمَش شکار دشمنان
غم بِبار ای آسمان
امشب علی در آغوش رباب است
فردا دلش از داغ او کباب است
امشب دل زينب به شوروشين است
فردا روی نیزه سرِ حسین است
ظهر عاشورا(وداع)
میروی از خیمه ها و..، میکنم بر تو نگاه
وعده ی ما قتلگاه
بعدِ تو دیگر ندارم، من در اين صحرا پناه
وعده ی ما قتلگاه
(از زبان حضرت زینب(س))
من که جدا از تو نبودم یک آن
من را به همراهت بِبَر حسین جان
(از زبان امام حسین(ع))
خواهر بِمان و خیمه را یاری کن
از بعدِ عباسم علمداری کن
عصر عاشورا
ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید
کار مولا شد تمام
بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید
كار مولا شد تمام
ای وایِ از آن وقت و از آن ساعت
که زیوَرِ اهلِ حرم شد غارت
شام عاشورا(غريبان)
آسمان خون و، زمين خون و، جهان غوغا شده
شام عاشورا شده
در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده
شام عاشورا شده
جسم شهيدان بر روی زمین است
قلب اسیران زین عزا حزین است
فراق کربلا
از فراقِ کربلا باشد به سینه ناله ها
کربلا یا کربلا
حَقِ این ماه عزا، کُن اربعین روزی ما
کربلا یا کربلا
ای حرمت فوق جَنان یاحسین
بر حَرمت ما را رِسان یاحسین
- چهارشنبه
- 25
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 19:29
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی جواد محمدی
ارسال دیدگاه