دور تا دور میدون
وقتي پا میزاره
معلومه که دُشمن
کارش الفراره
وقتي روي مرکب
زد به قلب لشکر
سَر میزنه از تن
مثله خود حیدر
کارِ دُشمن زاره اومده ابوالفضل میدون
چه اوبهتي داره شُده لشکر ، هراسون
روي سَربنده ابوالفضل مددي یا زهرا
خیل دشمن به رزمش همه ماتنو ، حیرون
یل بي باکه ، یا قمر العشیره عباس
بح چه کولاکه ، یا قمر العشیره عباس
وقت جنگیدن ، میزنه سَر از پیکر
چه غَضبناکه ، یا قمر العشیره عباس
یا قمر العشیره یا ابوفاضل
رو دست تو نداري
تو کوه وفایي
تنها تکیه گاهِ
شاهِ کربلایي
تو مانند زینب
حامیه حسیني
هم پُشت و پناهو
عشقِ زینبیني
تُو رگو خُونِ تو غیرتِ حیدر خود جوشه
بح بنازم به ابوالفصل تا زره میپوشه
تن دُشمن میلرزه رجز میخونه عباس
مطمئنن که فرارو کرده دُشمن پیشه
اشجع الناسه ، یا قمر العشیره عباس
غرقِ احساسه ، یا قمر العشیره عباس
همه میدونن ، باب الحوائج سقّا
واقعأ خاصه ، یا قمر العشیره عباس
یا قمر العشیره یا ابوفاضل
- پنج شنبه
- 26
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 19:33
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عباس شعرباف
ارسال دیدگاه