باز دوباره
بایدبگم باچشمای تر
دراحتضار با حال مضطر
از کینه و جفای همسر(۲)
میون حجره
تاجون من به لب میومد
اتش زهر شراره زد بد
قاتل من قهقهه میزد
اثر زهر کشنده
جگرم رو از جا کنده
ای خدا همسرمن داره میخنده
غریبم غریب زهرا(س)
دارم میسوزم
ازین شرار ازعمق سینه
سینه ی من چه اتشینه
بیاد بانوی مدینه (2)
امون بریده
میون حجره ام غریبم
یه قطره اب نشد نصیبم
فدات بشم جدغریبم (2)
تشنه ی یه جرعه ابم
باهمین حال خرابم
یادلبهای حسین میده عذابم
- یکشنبه
- 29
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 21:4
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید مراد زاده
ارسال دیدگاه