اینجا چه سرزمینیه
که دل تو سینه م می تپه
بغض گلو گیرت میخاد
قلبم و از جا بکنه
غاضریه یاکربلا
محل مقتله منه
اون نیزه دارا رو ببین
نیزه هاشون برق میزنه
بیا و برگرد حسین(ع)
________________________________
نکنه راه و اومدیم
داداش جونم به اشتباه
بگو چرا صف کشیدن
این همه لشگر وسپاه
________________________________
اگه میشه حذرکن از
این سفر و برگردبریم
ازون میترسم که یوقت
رقیه مون بشه یتیم
بیا و برگرد حسین(ع)
خیمه رو یه جایی بزن
کنار نهر اب باشه
نزدیک به رقیه و
به خیمه ی رباب باشه
می ترسم از اون روزی که
جونم دیگه به لب بیاد
بین حرومیا باشم
صدای عباسم نیاد
میترسم ازون روزی که
بره رونیزه ها سرت
از روی نیزه ببینی
رفته اسارت دخترت
بیا و برگرد حسین(ع)
- دوشنبه
- 30
- فروردین
- 1400
- ساعت
- 22:57
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید مراد زاده
ارسال دیدگاه