به همراه سبک نوحه
ای رهبر نیزه نشینم ای دلستان مه جبینم
خدا قسمت کرده برادر زائر تو در اربعینم
نرفت از یاد من قصه ی گودال چهل روز غمت گشته چهل سال
رنگم زرده؛ دلم پر درده
دشمنت زینب و آواره کرده
دیدن سرها روز عاشورا
برادر ما رأیت الّا جمیلا
حسین وای
سفر کردم پی سر تو سر بدون پیکر تو
هرجا رفتم طعنه شنیدم چونکه بودم من خواهر تو
دلیل اینکه گشتم مثل مادر چهل منزل کتک خوردم برادر
کس ندیده؛ رنگم پریده
برگشتم از سفر قامت خمیده
دلبر من! برادر من!
رفتی و آستینم شد معجر من
حسین وای
نور چشمان تر زینب بنشین دمی در بر زینب
شیب الخضیب باور ندارم تو هستی برادر زینب
پس از تو زندگیه من تباهه برادر موندن بی تو گناهه
دین و آئینم؛ ذکر و تسکینم
کاشکی از حنجرت بوسه بچینم
بی تو دلگیرم؛ از غمت پیرم
دعا کن بعد تو من هم بمیرم
حسین وای
شاعر : میثم میرزایی
- چهارشنبه
- 6
- دی
- 1391
- ساعت
- 5:57
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه