بند اول:
به شوق دیدن طلوع یار
فرشته ها واله و سرمستن
ثانیه های ناب دیدارِ
عرش خدا رو تاج گل بستن
نور چشم حیدر، میوهی قلب زهرا
نوهی پیغمبر، ای وارث اعطینا
هستی ما به فدای لحظهی خندهی تو به مرتضی ای جانا، ای جانا، ای جانا
نور خورشید، اومد و از
آسمونِ، مدینه سر زد
دست ما وُ، دامن تو
ای کریمِ، آل محمد
یا حسن جان، حسن جانم حسن
بند دوم:
تو مرد میدونی مثه حیدر
صلح تو برنده تر از شمشیر
معنیِ رحمان و رحیم میشه
با دیدن جمال تو تفسیر
سفرهی اکرامت، پهنه توو کل عالم
گردی از جود تو، افتاده دست حاتم
تو مراد منی و منم مرید صبر و آقایی تو ای یارم، ای یارم، ای یارم
تا گدای، این درم من
سربلندِ، عالمینم
جون و عمرم، نذرت آقا
ای امامِ، امام حسینم
یا حسن جان، حسن جانم حسن
بند سوم:
یه روزی میرسه که تو صحنت
زائرا میرنُ و میان دائم
سرمهی چشم عاشقات میشه
گرد و غبار چوب پرِ خادم
به دلم افتاده، تموم میشه حسرتها
به خدا سر اومد، دیگه همه طاقتها
یه روز آخرش میاد ضریحتو یک دل سیر نگاه کنم ساعتها، ساعتها، ساعتها
لحظهای که، روبروتم
حال این دل، چه بی نظیره
رمز و رازه، حس خوبم
اسمیه که، یادم نمیره
یا حسن جان، حسن جانم حسن
- شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 19:50
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سید محمد حسن احمدی
ارسال دیدگاه