تبم حسن ماه شبم حسن
ترانهی روز و شبم حسن
صفا حسن نور خدا حسن
یه دونهی آل عبا حسن
حسن جان تو کریم دو عالمی
حسن جان همهی اعتبارمی
حسن جان تو ضربان قلبمی
این شبا تو هیئت با همه نوکرا حسن میگم
قنوت که میگیرم وسطای دعا حسن میگم
تا نفسم برپاست میان سینه یا حسن میگم
حسن آقام ....
کرده تسخیر به یک غمره همه دلها را
زده بر غمزه کرم قائدهی دنیا رو
شال سبزی که حسن بر کمرش میبندد
آبرو داده همه ذریهی زهرا را
حامل بیرق ولی بر حق
حسن بن علی کرم مطلق
هو هوَ البطلُ
احسن العملُ
خلقة مثلُ
ملکةُ الازلُ
حلة العسلُ
فاتحُ الجملُ
سلطان سلاطین جهان
آقای جوانان جنان
ای شاه کرم یابن علی
ارباب همه سینه زنان
غلامتم آره غلامتم
حسن حسن عاشق نامتم
مقدسی برای من تو همه کسی
حسن جان کلام اول آخرم
حسن جان خدای خوبی و کرم
حسن جان تویی همیشه دلبرم
شاه کریمانی در خونهی تو گدا شدم
منم یه اسماعیل زیر قدم تو فدا شدم
جون به تنم دادی با نفسای تو دوا شدم حسن آقا
بعد هر ضربه شمشیر حسن سر می ریخت
ز تعجب ملک از حمله ی او پر می ریخت
با نگاه غضب آلود به کج باور ها
کفر از ظاهر و از باطن کافر می ریخت
اول و آخر به حسین رهبر
یل دریادل پسر حیدر
شاه بی بدلُ
مرد هر جملُ
بهترین عملُ
پهلوان و یلُ
ضرب المثلُ
عزوجلُ
هو هو البطلُ
فاتح الجملُ
احسن العملُ
حله العسلُ
خلقه المثل
ملک الازلُ
یا شبر شهنشاهی حسن
زیبارویی و ماهی حسن
ای شاه کرم یابن علی
یا محسن الهی به حسن
دلاوری آره دلاوری
هر چی باشه پسر حیدری
- دوشنبه
- 6
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 21:1
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه