• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03

 محمد جواد خراشادی زاده

امام حسن مجتبی(ع)، مدح و مناجات -(آنکه از عاشقی حذر دارد...)

274

آنکه از عاشقی حذر دارد
مگر از حال ما خبر دارد؟

یک نفر گفت: عشق، بی عقلی ست!
دیگری گفت: هان! خطر دارد

غافل از اینکه در طریقت عشق
هرکسی پا نهد جگر دارد

هر که عاشق شده است در دنیا
دلخوشی های بیشتر دارد

من تو را از خدا طلب کردم
خوب دیدم دعا اثر دارد

آری آری میان شهر نبی
پسری آمده؛ پدر دارد...

...نذر او "ان یکاد" می خواند
که از او چشم زخم بردارد

خانه ها را یکی یکی رفتم
بهتر از تو کسی مگر دارد؟

هر کسی دیده صورتت گفته:
وه! چه نقاش تو هنر دارد

آری انگار کنج لبخندت
ریشه هایی ز نیشکر دارد

وصف خود را شنیدم از مردم:
خوشبحالش که تاج سر دارد

تاج سر، نور عینِ من، حسن است
مقتدای حسینِ من، حسن است


مهر و ماهی و مهربان هستی
جانِ دردانه ی جهان هستی

دلِ گُل آب شد تو حرف زدی
بس که شیرین و خوش بیان هستی

خوب حرف مرا خُدام شنید
هرچه می خواستم همان هستی

رو حَسَن، مو حَسَن، خصال احسن
چندتا حُسن توامان هستی

روز و شب می رسند در پی هم
طبق هرسال و همچنان! هستی...

...دارد از تو قرار می گیرد
آی آقا چه مهربان هستی!

شور و شوق زبان من، حسن است
جانشین اباالحسن، حسن است


موی تو از عجایب فاخر
رخ زیبات در جهان نادر

بس که آقایی و کرم داری
کس نباشد به وصف آن قادر

گفت ساقی که مرد عشق کجاست؟
گفتمش با صدای خوش: حاضر!

گبر اگر صورت تو را بیند
به بت خویش می شود کافر

در کفت کوهی از کرم داری
گردی از آن نشسته بر عابر

دور از تو چقدر بی صبرم
در کنار تو می شوم صابر

در دو دنیا کسی شبیه تو نیست
در کرم کردن اینچنین ماهر

دل اهل هنر کباب شده است
بالاخص این هنرور شاعر

این غزل لایق جمال تو نیست
شعر از وصف روی تو قاصر

تو فقط در دلم بمان که شوم
در همه عمر بر خدا شاکر

سفره دار خدای من، حَسَن است
حُسن مقطع برای من، حَسَن است

  • سه شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:56
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران