تو اين شباي قدر
دل اسير روضته
ميگن اين شبا آقا
تو حرم قيامته
عجب قيامتي به پا
شده ميون قتلگاه
داره مياد يه مادري
با اضطراب و اشك و آه
ميگه حسين جان
فداي خشكي لبات ذبيح العطشان
برات بميرم
رو خاك كربلا تن تو مونده عريان
ذبيح العطشان
" غريب مادر آقام...حسين... "
———————————-
تو اين شباي قدر
آرزومه كربلا
توي هيئتم ولي
روبه رومه كربلا
عجب شكوه و عزتي
معلومه پرچمه حرم
مياد صداي خواهري
شلوغ شده دمه حرم
سالار زينب
برس به داد قلب بي قرار زينب
از وقتي رفتي
بازم فلك داره سر آزار زينب
سالار زينب
" غريب مادر آقام... حسين... "
————————————
تو اين شباي قدر
بي قراره آسمون
آخه اين شبا خوده
خدا ميشه روضه خون
پيچيده توي آسمون
شهيد كربلا حسين
سر از تنت شده جدا
ذبيح بالقفا حسين
بگو سرت كو
عباس و قاسم و عليه اكبرت كو
تو قتلگاهت
اومد سكينه گفت بابا انگشترت كو
بگو سرت كو
" غريب مادر آقام... حسين... "
- پنج شنبه
- 9
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 0:52
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
میلاد قبایی
ارسال دیدگاه