• جمعه 2 آذر 03


روی این پشت شکسته کوهی از غم ریخته

3151
3

روی این پشت شکسته کوهی از غم ریخته
بر سرم بی تو برادر خاک عالم ریخته
زود پیدا کردمت٬ این قدرها هم سخت نیست
پیکرت را دیده ام٬ در راه کم کم ریخته
رد سرخی که به دنبالم کنارت آمده
خون دست توست٬ از ما بین دستم ریخته
زخم هایت٬ ابروانت٬ بند بندت وا شدند
بر سرت انگار صدها ابن ملجم ریخته
از عمودی که سرت خوردست سنگین تر نبود؟
چهره زیبای تو بدجور درهم ریخته
شاعر:حسن لطفی

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران