• سه شنبه 15 آبان 03


شعر اعتراضی با نام و یاد حاج قاسم سلیمانی -(نماند آخر برایم حاصلی جز اشک پنهانی...)

531

نماند آخر برایم حاصلی جز اشک پنهانی
ندارد دردهای کهنه ام انگار درمانی

به دنبال سراب افتاده اند این قوم سرگردان
ندارد جستجوی پوچشان جز یاس پایانی

به درگاه خدا دستی به سوی کدخدا دستی
"دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی"*

تو هم باید به خون خلق باشی تشنه ای کاسب
که پر رونق تر از آدم فروشی نیست دکانی

به شیطان چشم یاری.. نه! به یاران زخم کاری.. نه!
"چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی"

به رغم خواهش کوته‌نظرهای بلاتکلیف
بلندآوازه تر شد هیبت نام سلیمانی

درختیم و به پیکر زخم از فرزند خود داریم
ولی با ما حیاتی هست از خون شهیدانی

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران