به غار حرا گشته غرق دعا
کند سجده بر حق به ذکر و ثنا
به وجد آمده تار و پودش همه
ندارد ز دژخیمیان واهمه
هزار آفرین وه چه خوش طاعتی
جهان در تحوّل چنین ساعتی
چو بار دگر سجده را سر نهاد
دلش را به دست خدایش بداد
ندا آمد اورا ز حیّ جلیل
که ای بنده ی پاک خو بی بدیل
تو ای زینت خلقت عالی ضمیر
ردای رسالت بدوشت بگیر
بخوان ای محمد به نام خدا
خدایی که باشد مُطیعش سما
سما،نه زمین نه زمان نه همه
همه از شروع تا الی خاتمه
فَقُل بسمِ رَبِّ الغَفورُالرَّحیم
تویی صاحب حُسن و خُلقٌ ععظیم
بخوان جائَ حق را که با طل برفت
چو دین آمدی عصر جاهل برفت
محمد توئی خاتمُ الانبیا
زبعد تو ثانی عشر اوصیا
محمد بخوان آیه ی قُل کَفی
محمد محمد تویی مصطفی
درود و سلام خدا بر تو باد
بگو «ثاقبا» مصطفی زنده باد
- شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 20:40
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی فخرالدین اسکندری
ارسال دیدگاه