شروع عاشقیمون از همین جا بود
قدیم ندیما زیر این پرچم
با مادرم راهی شدم روضه
زلفم گره خورد به همین پرچم
عاشق شدن تو بچگی لطفش همینه
عاشق میشی دل میدی تو اوج صداقت
اصلا محاله که جدا شی از رفیقت
از کودکی وقتی شروع میشه رفاقت
من واست سر میدم
جونمو آخر میدم
بابی انت و امی
پدر و مادر میدم
امیری حسین و نعم الامیر
جان مادرت دستمو بگیر
روزای سخت دنیا ساده میشه
تا وقتی که باشی کنار من
نداشتمت دستام خالی بود
ممنون شدی دار و ندار من
من دوست دارم غرق رویای تو باشم
دریای آرامش منو حالا بغل کن
من درد دارم درد دوری از حرم رو
آقا بیا یه جوری این مشکل و حل کن
عاشقی واگیره
دل عاشق گیره
فاصلهمون زیاد بشه
عاشقت میمیره
امیری حسین و نعم الامیر
جان مادرت دستمو بگیر
- یکشنبه
- 12
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 15:37
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه