• دوشنبه 3 دی 03


روضه و توسل ویژه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، بانوای محمدحسین پویانفر -(عاقبت جان به لب صبر رساندند، علی...)

942
1

عاقبت جان به لبِ صبر رساندند، علی!
پای آن قول که دادند نماندند، علی!


واقعاً مَردمِ این شهر نمک نشناسند
جایِ جبران به دلت داغ نشاندند، علی!


اُجرتِ این همه چاهی که تو کَندی این بود
قطره‌ای آب به اصغر نرساندند، علی!


پسرت را ته گودال کشیدند به زور
دخترت را سَرِ بازار کشاندند، علی!


تازه با اینکه حُسینت سرِ نِی قرآن خواند
بهتر از خارجی‌اش کوفه نخوانند، علی!

کودکانی که عسل خورده ی دستت بودن
برتنِ بی کفنش اسب دواندن، علی!

*اون آقایی که با یه دست،دَرِ قلعه ی خیبر رو بلند کرده،دیدن زانوهاش دیگه توانی نداره،عباس سر به محراب گذاشته،ابی عبدالله کناری نشسته،آقا امامِ مجتبی فرمود: این گلیم یا حصیر رو بیارید، بابا رو رویِ گلیم قرار دادن،اطراف گلیم رو بلند کردن، کوچه پس کوچه های کوفه یه وقت چشماش رو باز کرد،حسن جانم! بایست می خوام خودم بیام،دخترم تحمل نداره من رو در این حال ببینه...
بعضی ها نقل میکنن:امام حسن با شالش خونهای سر و رویِ بابارو پاک کرد،با این حال نوشتن تا چشم زینب به باباش افتاد، از حال رفت.
یا صاحب الزمان! یه ساعتی رسید،همین زینب،ازبالایِ بلندی،نگاه کرد،دید نیزه دار با نیزه میزنه*

این همه راه دویدم پیِ دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم

تو دعا کن به کنارِ بدنت جان بدهم
فکرِ همراهی با شمر دهد آزارم

اسب ها پایِ خود از سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


مداح محمدحسین-پویانفر
  • حجم فایل 3.16 MB
    تعداد بازپخش 53
    تاریخ بارگذاری یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 15:10

    ارسال دیدگاه



    ورود با حساب گوگل

    ورود کاربران