• سه شنبه 15 آبان 03

 سید پوریا هاشمی

شهادت امیرالمؤمنین(ع) -(سی سال هرشب روضه ی زهرا گرفتم...)

1151
4

سی سال هرشب روضه ی زهرا گرفتم
شبهای عمرم را همه احیا گرفتم
دربین نخلستان کوفه جا گرفتم
شکرخدا که اذن رفتن را گرفتم

زهرای من درآسمان ها هم خبر شد
دیگر زمان دیدنش نزدیکتر شد

 سی سال دست بسته دیدم گریه کردم
ازاین و آن طعنه شنیدم گریه گردم
از خانه تا مسجد رسیدم گریه کردم
خودرا به سمت در کشیدم گریه کردم

تو رفتی و شرمندگی مانده برایم
مسمار خیلی روضه ها خوانده برایم 

 بهتر که رفتی و عذابم را ندیدی
دیگر سلام بی جوابم را ندیدی
بی خوابیِ دروقت خوابم را ندیدی
 از خون فرق سر خضابم را ندادی 

بعد از تو این مردم غرورم را شکستند
دربین مسجد پشت برمن می نشستند

حالا منم با روضه های رفتن تو
هستم همیشه درعزای رفتن تو
عمرم تماما سوخت پای رفتن تو
هرروز جان دادم برای رفتن تو

یک عمر هرشب روضه خوانت میشدم من
سینه زن قد کمانت میشدم من

سینه زن قدی که با مسمار خم شد
افتاد ما بین در و دیوار خم شد
از خانه تا مسجد برای یار خم شد
پشت سرم در راه چندین بار خم شد

دیدار ما روز دهم پایین گودال
دور تنی که رفته با سرنیزه از حال

یک عده آوردند بر نیزه سری را
یک عده میریزند برهم پیکری را
یک عده میبندند دست خواهری را
یک عده میدزدند از سر معجری را

زنها به پریشان دم وا غربتایند
نامحرمان عازم به سمت خیمه هایند

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 1:28
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران