چقدرامشب، تویاینخونه، خالیهجایبابا
همهبیتابن، همهگریونن، امونازدستدنیا
اشکای برادرهام، با چشام شده همراه
سوت و کور و تاریکه، خونۀ ولیالله
تنِ پر از تلاطمش از امشب
رو شونههای آسمون آرومه
شبونه میبرن امام شهرو
خدا ببین علی چقد مظلومه
...............................................
گلِ لبخندِ یتیمای شهر، رنگ برگ پاییزه
دونهدونهاشکازچشایتررویخاکامیریزه
شب شب عزاداری، شب شب غم و درده
آی یتیما باباتون، دیگه برنمیگرده
غمِ غریبیِ بابامون حیدر
از این شب بییاوری معلومه
شبیهِ فاطمه شده تشییعش
خدا ببین علی چقد مظلومه
...............................................
اینهمهغربت،سهماینخونهس،سهماولادمولاست
اوج اینغربت، برایزینب، تُو غروب عاشوراست
ازبلندیمیبینه،کهحسینتکوتنهاست
تیرونیزهوشمشیر...تویقتلگاهغوغاست
دور حسین هزارتا تیراندازه
بینِ اینا غریبکُشی مرسومه
هرکسی کینه از علی داشت اینجاست
خدا ببین علی چقد مظلومه
- سه شنبه
- 14
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 15:29
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه