بابا نری زینبتو تنها بزاری
بابا بابا می مونم با یه دنیا گریه زاری
هی زیر لبهات میخونی انا الیه الراجعون
من التماست می کنم امشب رو پیشم بمون
ببین گریه وزاری شده کار هر روزم
ازاین دردواین غصه من هر لحظه میسوزم
چشام خیسه از اشک و دلم بیقرار تو
برام سخته می بینم پدر حال زارت رو
علی بابای مظلومم
****
بابامیدونم یه غمی توی چشاته
باباغم فاطمه بغض تو صداته
بار سفر آماده کن حالا که وقت رفتنه
این زندگی بعد ازشما برام مثه جون کندنه
پس از تو هوای کوفه دلگیره و سرده
بابا دوری از مادر تورو جون به لب کرده
داری زیر لب بازم همش روضه میخونی
بیاد غم مادر بیاد درِ خونی
علی بابای مظلومم
****
بابا واسه زخم سر تو بیقرارم
بابا یاد خون روی درودیوارم
اصلا مگه یادم میره لاله و میخ رو درو
روی کبود و زخمی و حال خراب مادرو
به زیر لگد مادر، تو رو هی صدا میکرد
می دیدم که مرگش رو، طلب از خدا میکرد
برام زنده شد بابا، دوباره غم مادر،
بمون پیش من تا دق، نکردم دم آخر
علی بابای مظلومم
- چهارشنبه
- 15
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 17:14
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه