تو سرزمین مقدس تو با صفا بودی
تو جلوه گاه مقامات انبیا بودی
پر از ترنم یاد خداست حافظه ات
معطر از نفس انبیاست حافظه ات
تو سرزمین عروج و تو وادی معراج
ولی به روی گلوی تو چکمه ی تاراج
هوا عوض شد و بادی وزید و طوفان شد
بهار دستخوش هجمه ی زمستان شد
تفنگ کهنه ی تو خالی از فشنگ مباد
در این نبرد تو را لحظه ای درنگ مباد
میان دست تو سنگی که هست سجیل است
حریف ابرهه ها غیرت ابابیل است
غمت مباد که زخمی است دست خالی تو
چرا که خیمه زده فتح در حوالی تو
غمت مباد که فرعون یکهتاز شده ست
که ایستادگی تو حماسه ساز شده ست
اگرچه هجمه ی طغیان گرفته دریا را
بزن به نیل دوباره عصای موسی را
همیشه بر سر پیمان خود بمان ای قدس
بمان و سوره "والفتح" را بخوان ای قدس
بیا که دشمنت افتاده از نفس امروز
مبارک است! رهایی تو از قفس امروز
ببین که نسل تو نسل قیام و فریاد است
برای چیدن زیتون تازه آماده ست
"رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند"
در آسمان تو باران نور نزدیک است
بایست! مژده که صبح ظهور نزدیک است..
- یکشنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 2:22
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سید علیرضا شفیعی
ارسال دیدگاه