غریب آقا داره میپیچه تو روضه
بوی سیب آقا
داره گریه میکنه برات حبیب آقا غریب آقا
تو جون دادی لب تشنتو به خواهرت نشون دادی
شنیدم عقیقتو به ساربون نشون دادی تو جون دادی
نگاه کردی دیدی بی کسی و رو به قتلگاه کردی
چقدر دعا به حال خیمه گاه
کردی نگاه کردی
غریب بودی به یه نیزه تکیه دادی بی حبیب بودی
شنیدم که از فرات تو بی نصیب بودی غریب بودی
غروب بود و تن تو اسیر تیغ و سنگ و چوب بود و
تن تو به زیر سم بود غروب بود و غروب بود و
سرو بردن چه بلایی بود سر عقیله آوردن
تو نبودی دخترات همش کتک خوردن سرو بردن
- سه شنبه
- 21
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 1:0
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه