ای دلیلِ عشق تو، «السابقون السابقون»
وی چراغ راه تو، « انا الیه راجعون »
روی سربندت نوشتی، «ما رمیت اذ رمیت»
سینه ات، آرامگاه « خاشعون» و « تتقون»
عده ای گفتند سوریه کجا! ایران کجا!
بغض کردی، زیر لب گفتی که:«هم لا یومنون»
گفت بعضی: تاجوانی، زندگانی را بچسب
گفتی اما لذتی دارد گه و گاهی جنون
گفت: شاید برنگردی، راه، راهِ کربلاست!
گفتی اما پاسبانان حرم؛ «الفَائِزُونَ»
مدعی می خواست با تو از نرفتن دم زد
مدعی اما خبر کی دارد از سودای خون
- سه شنبه
- 21
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 15:9
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
ابراهیم قبله آرباطان
ارسال دیدگاه