• جمعه 7 دی 03

 ابراهیم قبله آرباطان

غدیریه -(باید مسیر کل جهان را عوض کند)

605

باید مسیر کلّ جهان را عوض کند
جاریست این نسیم که جان را عوض کند

جاریست این نسیم؛ بهار همیشه سبز
قانون آب های روان را عوض کند

تاریخ، سمت برکه دو زانو نشسته است
دستی برآورد، جریان را عوض کند

این برکه شاهد است علی در غدیر خم...
می خواست ذهن و باورمان را عوض کند

می خواست جای خالی لبخند و زندگی ...
با سفره های خالی نان را عوض کند

اما چقدر میر قبیله غریب بود
دریا پر از مراوده با عطر سیب بود

از عطر سیب گفتم و دریا دلش گرفت
این برکه شاهد است که مولا دلش گرفت

این برکه شاهد است که مولا مرور کرد
آیینه ی نیامده ها را مرور کرد

در مي زنند و پشت در آتش به پا شده ست
يکباره کوهِ زمزمه ها بيصدا شده ست

انگار زخم و کينه دهان باز کرده است
حجم هجوم ، ممتد بي منتها شده ست

با تکّه تکّه هاي  دري که شکسته اند!
ارکان خاک يکسره از هم جدا شده ست

تکليف يک کبوتر پهلو شکسته چيست؟
وقتي در آشيانه اش آتش به پا شده ست

از عطر سیب گفتم و دریا دلش گرفت
این برکه شاهد است که مولا دلش گرفت

آه ای امیر ملک سخن، مرتضی علی!
آیینه ی سخاوت و عدل خدا علی!

هرشب نشسته ام لب بام نظاره ها 
شاید بیابمت وسط این ستاره ها

هر روز بر دهان جهان تازه می شوی
تکرار می شود نفست بر مناره ها

ای ساحل غریب کجایی که سال هاست
رویای من رها شده بر تخته پاره ها

در جستجوی قله تو  ــ زیر پای من...
چون پنج تخته سنگ حقیرند قاره ها

محراب خم شده ست به تعظیم چشم تو 
ای چشم تو پناه تمام اشاره ها

عطر تو را گذاشته ام بر دریچه ها
نام تو را نگاشته ام بر جداره ها

با چاه ها نشد که شبی درد دل کنم
باید گذشت از سر این خون نگاره ها

شکی نداشتم که برازنده تو نیست
پیراهنی که دوختم از استعاره ها

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران