آه ، همسایه باز گریانی
زخمیِ کینه های شیطانی
آشکارا به خون کشید تو را
غرب با نقشه های پنهانی
چه غریبانه خاکمال شده
جان این کودکان افغانی
آرزو ها به خاک افتادند
دلِ خون ماند وچشم بارانی
آتشم زد دعای افطاری*
دستِ یک دختر دبستانی
مرگ بر فتنه ی حقوق بشر
مرگ بر سازمان ویرانی
آه همسایه باتو همدردیم
من وغمدیده های ایرانی
فتنه تاکی ستمکشی تاکی؟
تابه کی غصه و پریشانی ؟
دست خود رابگیر بر زانو
باخدا بی مدد نمی مانی
وقت آن است تا که برخیزی
بهر حق خواهی و رجز خوانی
جای بیگانه نیست خانه ی تو
بده از عزتت نگهبانی
وچه خالیست در جهان امروز
جای یک #قاسم_سلیمانی
- چهارشنبه
- 22
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 0:3
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
علی ساعدی
ارسال دیدگاه