• سه شنبه 15 آبان 03


امیرالمؤمنین(ع) -(نفس تا یار من باشد، نکوبم درب دیگر را...)

545
1

نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را
چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را

خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم
ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را

نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری
کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را

به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر
ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را...

چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود
شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را

نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من
کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را

دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت
هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !!

یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل
مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را

مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده
برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:21
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران