بهار با غزلى سرخ پشت پرچين است
بخوان كه داغ شقايق هميشه سنگين است
نگاه خيره تزوير چون شقاوت شب-
به دشت برچىِ آلاله هاى رنگين است
مگر نه اينكه خزان تيغ بر بهار كشيد
بهار را چه كند آن دلى كه خونين است؟
كدام غصه پدر را به سوگ سرخ نشاند؟!
كدام قصه، بگو شرح ماجرا اين است!
به دست خاك سپرد آن همه شقايق را
كجاست جان پدر؟ آه دست گلچين است!
كنار ماهِ خدا، ماه خويش را بخشيد
به دست بى رمقش ربّناى آمين است
زبان گرفته پدر رو به ماه كابلى اش
مسير سرخ شهادت چقدر شيرين است!
قسم به منتقم خون اين كبوترها
نگاه زخمى كابل سوى #فلسطين است
- دوشنبه
- 27
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 13:34
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد مهدی عبدالهی
ارسال دیدگاه