• سه شنبه 15 آبان 03


روضه و توسل جانسوز به اباعبدالله الحسین(ع)، به نفس حاج حسن خلج -(قرار شد نگذارند ساده جان بدهد..)

1557
1

قرار شد نگذارند ساده جان بدهد
قرار شد نگذارند سر تکان بدهد

*حسین جانم .. حسین جانم ..
حسین جانم جانم جانم ..

به دشمنی کشتنش .. یعنی اینهمه زخمایی که زدن راضی شون نکرد .. نگران بودن حسین جان بده راحت شه .. میخواستن تا اون لحظه آخر زجرش بدن .. هرجوری تونستن آقا رو اذیت کردن ..

حسین آقام آقام آقام ..

یعنی چیجوری میتونستن آزارش بدن، اذیتش کنن!! شمشیر دار که داشت با شمشیر میزد .. نیزه دار که داشت با نیزه میزد .. سنگ زن که داشت با سنگ میزد .. حتی پیرمردای کوفه با عصا اومدن .. با عصا میزدنش ..

غرقِ خونِ .‌. تو گودال افتاده .. دیگه رمق نداره .. یه وقت یه نامرد صدا رد کارش تمامه برید سمتِ خیمه ها .‌. دیدن رو دو کنده ی زانو بلند شد .. من هنوز زنده ام ..*

قرار شد نگذارند ساده جان بدهد
قرار شد نگذارند سر تکان بدهد

قرار شد که تنش رویِ خاکها باشد
و نیزه دار سرش را به آسمان بدهد

اُفتاده بینِ قتلگاه
تو چنگِ کینه ی سپاه
نداره دیگه جون پناه، پناهِ عالم ..

*پناهِ عالم بی پناه شده ..*

دورش پر از کمینه، زینب داره می بینه
رو سینه ی داداشش یکی داره میشینه

بالای گودال، هی میره از حال
پیر شده زینب، قدِ هزار سال

سالارِ زینب، سالارِ زینب ..

  • دوشنبه
  • 27
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:4
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


مداح حسن-خلج
  • حجم فایل 8.03 MB
    تعداد بازپخش 205
    تاریخ بارگذاری دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 11:35

    ارسال دیدگاه



    ورود با حساب گوگل

    ورود کاربران