میشود حال شیعیان بد حال
از ستم های هشتم شوّال
زخم این داغ کاری و سخت است
وَ دهان باز میکند هر سال
روضه باید از این مصیبت خواند
از همان بُقعه ای که شد تخریب
از جسارات و هَتکِ حرمت ها
از قبوری که خاکی است و غریب
چقدر غرق غربت است اینجا
نه رِواقی نه صحن و ایوانی
نیست گلدسته و نه گنبد هست
لعنت حق به قوم سُفیانی
زائری نیست در حریم بقیع
سوت و کور است نیمه شب هایش
نه چراغی نه شمع و نه زائر
وای از این داغ و سوگ عظمایش
آرزویم همین بود تنها...
بنشینم میان قبرستان
روضه از مادری بخوانم که...
پهلویش را شکسته اند ! ... امان
چشم سر را ببند و یک لحظه...
برو با پای دل میان بقیع
روی قبر حسن(ع) ضریح ببین
و بهاری کن این خزانِ بقیع
در کنار مزار اُم بَنین(س)
بابُ العباس را تصوّر کن
با توسل به ساقی عطشان
کاسه آب خویش را پر کن
نوش جان کن تو آب را یادِ...
تشنه ای که سرش شده است جدا
یا حُسَینی(ع) بگو برو سمتِ
صحن زیبای حضرت زهرا (س)
قدم آهسته از زمین بردار
این مکان هست قَوس اَو اَدنی
زیر لب با نوای خویش بخوان
(گر نگاهی به ما کند زهرا)...
بعد عرض ارادتت به بتول(س)
رو بیاور به باب الاحسانش
آری اینجا کرم فراوان است
میشود عرش و فرش مهمانش
چار گنبد چهار گلدسته
یک طرف صحن حضرت قاسم(ع)
آن طرف باب العلم و باب کرم
دور تا دور صحن ها خادم
کاش میشد که چشم وا نشود
و نبینم غم و غریبی را
چه کنم چاره ای به غیرش نیست
کاش آید همان امام هما (عج)
شیعه آخر بنا کند روزی
با شکوه و مجلل و زیبا
در کنار همان امامی که
هست از نسل حیدر و زهرا (ع)
میفرستم ز راه دور سلام
خدمت ساحت چهار امام
و علیک السلام میخواهم
نکنم بیش از این اطاله کلام
________
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
- جمعه
- 31
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 15:41
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
یونس وصالی خوراسگانی
ارسال دیدگاه