شب جمعه می وزه
تو حرم یه عطر سیب
میگیره همین شبم
دل نوکرت عجیب
میره هرکسی حرم به خدا که میشه دلش حزین
شب جمعه زایرت مادرته و ام بی بنین
همه فکرو ذکرنوکرته یه سلام همین اقا
بده رو برو ضریحو بزاره سرش رو رو زمین
به تو اقا بدهکارم ,
منم اونی که بیمارم ,
ولی دل که اقا دارم
شده عمری اقا کارم ,
ازغم دوری میبارم ,
سرروتربت که میزارم
امون ای دل امون ای دل (2)
میخونی بایک نگات
غم چشمای ترو
کی میدونه بهتر از
شما حال نوکرو
وقتی روضه های قتلگاهت اقا میشه قاتلم
دیگه درد دوری ازحرمو بزارم کجا دلم
کاشکی باشمو ببینم اقا با دعای مادرت
یه سفر بامادرم بشه زیارتتو شاملم
توکه اقا سوام کردی ,
والهو مبتلام کردی ,
عاشق کربلام کردی
پس خودت من رو راهیم کن ,
اقا بازم هواییم کن ,
منو کربوبلاییم کن
امون ای دل امون ای دل (2)
- جمعه
- 31
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 22:39
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد جواد حیدری
ارسال دیدگاه