الهی قلبیم دونوبدی قانه آنام جوان ئولدی
اولوبدی تیر غمه نشانه آنام جوان ئولدی
قلبیمی بوغمده هر گون داغلارم آلله
یاده سالام خاطراتون آغلارام آلله
وای آنام وای وای آنام وای وای آنام ای وای
گیجه گونوز من بوغمده اشکیم رواندی رخساره
آنام منی تک قویوب گیدوبدی الیمده یوخ چاره
منیم دونوبدی اونون غمونده گونوم شب تاره
جانمازون سینم اوسته ساخلارام آلله
یاده سالّام خاطراتون آغلارام آلله
وای آنام وای وای آنام وای وای آنام ای وای
اگر دوباره شود نصیبم صفای دستانش
به روی چشمم کنم برای همیشه مهمانش
نموده ام نذر که جان خود را کنم به قربانش
ریشه کرده مهر اودر تار و پود من
رفته بااو ازکفم بود و نبود من
مادرم وای مادرم وای مادرم ای وای
چهل شبه من بدون مادر سرم به بالین است
چهل شبه داغ ماتم تو به سینه سنگین است
شبی به خوابم بیا و بنگر که حال من این است
از غم هجران تو خون شد دلم مادر
می شود تیر فراقت قاتلم آخر
مادرم وای مادرم وای مادرم ای وای
- سه شنبه
- 4
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 19:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی اسکندری
ارسال دیدگاه