توکیستی که دراندیشه رسول خدائی
فروغ چشم حبیبی وچلچراغ هدائی
هنوز قبله دلها نبودکعبه که دیدند
تومحو قبله عشق و وفا، توقبله نمائی
توسر به خاک قدوم یتیم آمنه سودی
تودل به مهرنبوت سپرده ای چه وفایی
تودر کمندتولای اهلبیت، اسیری
توحمزه هستی و ازهرچه هست و نیست رهایی
فروغ معرفت از اهلبیت نور گرفتی
توانعکاس تمام وکمال آینه ها ئی
تودرعقیده خود، شاهبازاوج یقینی
تودوستدارنبی درکمال صدق و صفائی
توروز بدر، درخشیده ای چوبدر به میدان
الاکه شیررسول خداوشیرخدائی
توروز معرکه بخشیدی آبروبه شجاعت
توداده ای به شهامت، شکوه و قدرو بهائی
سزدکه خاک تو تسبیح دست قاطمه باشد
چراکه گفت پیمبر:توسیدالشهدائی
درست می شود آهنگ رفتن به مدینه
اگرتویادکنی، ازشکسته گان، به دعائی
شهادت توچنان آتشی به جان وجهان زد
که درنبرداحد، آفرید کرب وبلائی
برای آنکه نبیند "صفیه"لاله پرپر
فکند سایه به رویت چه دستی و چه عبائی
- چهارشنبه
- 5
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 12:14
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه