• شنبه 3 آذر 03

 مسعود یوسف پور

شهادت حضرت حمزه(ع) -(همیشه قوت قلب تمام لشکر بود...)

432

همیشه قوّت قلب تمام لشکر بود
امیرِ صف شکن جنگ نابرابر بود

زمانه سردتر از سرد میشد اما او
همیشه مایه ی دلگرمی پیمبر بود

به کوری همه هندهای این عالم
رشید بود و جگر داشت، یک دلاور بود

رسید و کوه احد را به یک نظر لرزاند
اگر غلط نکنم قوم و خویشِ حیدر بود

میان معرکه هرچند ذوالفقار نداشت
خم دوابروی او ذوالفقار دیگر بود

قدم قدم شده جنگ، رنگ دشمن زرد
چقدر مثل علی حمله میکند این مرد

گرفته جذبه ی نامش تمام میدان را
زمین زده کمر قوم نامسلمان را

خبر دهید همان شیر آمده، آنکه
شکسته فرق ابوجهل های دوران را

گرفته است دو شمشیر در نبرد به دست
گریز داده یکی جسم را یکی جان را

علی و حمزه، بنازم به عرصه ی جنگی
که جلوه گر شده طوفانِ پشت طوفان را

شبیه شیر حق، آماده ی شکارست او
به جنگ بدر قسم، ماهِ روزگارست او

چنان به شانه علم بعد او نهاده علی
که با وجود نود زخم، ایستاده علی

به تیغ ابروی مستش قسم که در پیکار
نکرده است ز شمشیر استفاده علی

به حفظ جان پیمبر موظف است اگر
ز داغ پر زدنِ حمزه جان نداده علی

علی و حرف نود زخم معنی اش این است
که بعد حمزه نجنگیده است ساده علی

صدا زدند: نبی کشته شد..._خیالات است_
بگو پیمبر ما خوانده است نادعلی

دوباره خار به چشم، استخوان میان گلوست
فقط اشاره به تاریخ میکنم ای دوست:

علی که گفت برای نبی به جان سپرم
و از جدال به این سادگی نمیگذرم

گریختند فلان و فلان، دلیل نخواه
خودم نخواستم اسمی از آن دوتا ببرم

مرا به سینه غمی هست جانگداز، چنان
که تیر میکشد از یاد آن تمام سرم

"اُحُد" مقدمه ای بود بر "جمل"، بگذار
به لعن عایشه قدری خنک شود جگرم

به حمزه نیزه، به تابوت مجتبی هم تیر
من از شباهت این زن به هند باخبرم

زن است و مرده به کرّات روح عاطفه اش
هزار مرتبه لعنت به تیر و طائفه اش

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران