شعر شرمنده شد از اینکه تو را ماه نوشت
یا تو را مخزن الاسرار شبانگاه نوشت
باید از روشنی"انفُسنا" درس گرفت
تا که اوصاف تو را با دل آگاه نوشت
ایزد از روز ازل مدح تو را گفت ولی
شمه ای از تو در این فرصت کوتاه نوشت
داغت آنقدر عظیم است که در دفتر درد
تا ابد میشود از این غم جانکاه نوشت
شعر یکپارچه آتش شد وخاکستر آن
غزلی بود که هم قافیه با آه نوشت
با خط نور خدا بر سر درهای بهشت
اشهدُ انَ علیاً ولی الله نوشت
هر که از هول قیامت به تو آورد پناه
گفت لا حول و لا قوه الا بالله
- چهارشنبه
- 5
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 13:30
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
احمد علوی
ارسال دیدگاه